خیلی وقته که چیز جدیدی ننوشتم اما الان تو این وقت بی وقت دلم خواست بنویسم . 

نمیدونم اما چی باید باشه . خوشحالی برای خوب بودن امتحانا؟. یا گفتن از حال هایی که تو یه ثانیه عوض میشن؟. یا نوشتن از غمی که انگار دلم به وجودش "،عادت" کرده؟؟ .

هر وقت که زخمی ، دردی ، غمی چیزی تو دل آدمی ایجاد میشه درست مثل بیماری یه دوره ی حاد داره ، امان از این دوره ی لعنتی . هیچ چیزی تو عالم نیست که دلتو به معنای واقعی خوشحال کنه ، از رو میگی میخندی اما تو پوسیده و از هم پاشیده . مثل یه سقفی هستی که هر چهار طرفش ترک خورده و منتظر کوووچیکترین لرزس تا بریزه و از هم بپاشه.

یه دوره ی نقاهت هم داره که این دوره به مرور بعد از دوره ی حاد خودشو نشون میده. اما این دوره برعکس بیماری که بیمار درمان میشه و زخماش دارن خوب میشن تو این مواقع دوره ی نقاهت به معنی عادت کردن دل و کنار اومدن باهاش هست انگار این حس میشه شبیه یه دوست یا یه تنهایی که همیشه هست و بهت یادآوری میکنه از کی ، کی ، کجا خوردی . انگار باید باشه تا مداممممم یادت بیاره که مبادا یادت بره و باااز هم بشی همون احمقی که بودی . من از هیچ اشتباهی که مرتکبش شدم پشیمون نیستم از هیچکدومشون شاید درست نباشه بگم اما اگه ده بار هم برگردم عقب باز هم همین اشتباهات رو مرتکب میشم. چون انقدر یاد گرفتم ازشون که فکر نمیکنم اگه مرتکبشون نمی شدم میتونستم یاد بگیرمشون. 

میدونی ؟. سقف آرامش . جدیدا قلب دردات دوباره برگشتن ، نبض تند تو رگات باز برگشته. اما یه چیزایی دیگه برنگشته و خوشحالم بابتشون 

اون عادت نکردنه. اون برنگشته و مونده . 

یک روز هم نیست که من فکر نکنم بهشون ، که یادم بره ، حتی یک روز . تو اوووج خندیدنام حتی ، تو بینابین اهنگای لعنتی که میشنوم ، تو همه ی لحظه های دلگیریم، همه چی همه چی . 

اومدم فقط بنویسم خوبم اما گاهی نیستم ، عادت کردم و این خوبه ، میترسم و نمیدونم این خوبه یا نه ، خوابش رو دوبار تا حالا دیدم و نمیدونم خوبه یا نه یا هیچی اصن ، و با وجود همه و همه ی اینا هیچ کدوم منو از گذروندن روال زندگیم بازنداشت و متوقفم نکرد و این خوبه .

جدیدا دارم خیلی چیزا رو بیشتر یاد میگیرم 

مثلا اینکه برا کسی که" نمیخواد" نه طرز فکر غلطشو نه زندگیشو نه تصمیمش رو عوض کنه کوچک تریییین تلاشی نکن و یه به من چه ی خیلی بزرگ به خودت بگو ، یا اینکه دارم سکوت رو بیشتر و بیشتر تمرین میکنم که چه وقتایی خوب ازشون استفاده کنم ، یا اینکه نزارم حرف تو دلم بمونه و خودخواه باشم اندکی به قول ساجی خیلی خیلی خیلی طول کشید تا یاد بگیریم خودخواه باشیم ، 

تیکه نپرونم و مستقیم حرفمو بزنم وقتی که "لازمه"، 

خب تا کشفیات بعدی بدرود ، من برم بخوابم ، فعلا و صبح بخیر با این اوصاف زمان !


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

همایون رضایی دکترفایل Tonya tourinja طراحی سایت | سارین وب کسب درآمد اینترنتی rama Kristen روزنامه جوان